خیلی وقته اینجا ننوشتم و الان که اومدم بنویسم دیدم که مث که مدیریت پنل بلاگ هم دچار یک باگ هایی شده. واقعن چرا سرویس های وبلاگ فارسی همش با مشکل مواجهن؟

دیروز مهمون داشتیم و یه نفر که بچه هم داره و همیشه تو مهمونیا همه درگیر این و بچه شن، غایب بود و واااااااقعن همه چی خیلی خوب بود. جالب اینه که بچه اش خیلی خیلی خیلی آرومه و اصن حتا خوب هم حرف نمیزنه که بگم مثلن شلوغه و اذیت میکنه، ولی کلن اینا بلد نیستن اصن با بچه بازی کنن و براش وقت بذارن. تربیت براشون در حد بکن نکن کردنه و من واقعن هربار ناراحت میشم که میبینم انقد بی حوصله ان برای این بچه. یعنی تا حالا ندیدم مامانش 5 دقه بشینه باهاش توپ بازی یا ماشین بازی کنه. فقط بهش غذا میده و همه اش دنبال فرصته که بخابونش! بعد وقتیم میخابونه تو یه جمع 9 نفری توقع داره همه ساکت باشن که بچه اش مثلن دوساعت بخابه و اون بتونه گوشیشو چک کنه و میوه بخوره! واقعن برام عجیبه این رفتارا و فک میکردم فقط خودم همچین حسی دارم نسبت به این قضیه، ولی دیروز که نیومده بود دیدم که یکی این چیزا رو با مامانش مطرح کرد و اونم گفت آره همین جوریه! کلن دختر من میخاد که بچه اش باهاش کاری نداشته باشه!

 فک کن بچه دوساله!! نمیدونم واقعن انگیزه اش از بچه دار شدن چی بوده پس. یه بار گفت آره ما چون خودمون سه تا دختر بودیم و بچه خاهرمم دختر بوده من بلد نیستم پسر بزرگ کنم! اگه این دختر بود من خیلی راحت بودم. کلن نمیفهممش. تو مهمونیا همیشه من کلی با بچه اش بازی میکنم و انقد آرومه که با یه توپ بازی در حد توپ قل دادن یا با لگو برج ساختن قشنگ یک ساعت سرگرمه. اصلن از این بچه هایی که بخاد همش بدوعه یا با جیغ و داد بازی کنه نیست. من نمیدونم واقعن چه توقعی دارن اینا از پسر بچه دوساله! بعد مامانشم قشنگ از این که نیومده بود خوشحال بود، چون هروقت که هست توقع داره مامانش از بچه اش نگهداری کنه و خودش بشینه به حرف زدن. دلم برا مامانشم میسوزه. چون الان مجبوره دوتا نوه شو نگهداره و دیگه کاااااملن بریده و دیروز گفت خیلی خسته شدم و از دست اینا یه مسافرتم نمیتونم برم. دو روز میرم شمال هی زنگ میزنن میگن بیا بیا! چون من باید بچه هاشونو نگه دارم که اینا به زندگی شون برسن.

کلن البته این چیزا رو من خیلی دور و برم میبینم و واقعن همیشه برام عجیبه که چرا دخترا نمیتونن مسئولیت خانواده خودشونو قبول کنن و بچه دار که میشن انگار کودک همسرن، یه سره بچه شون زیر بغلشونه و آویزون مامانشونن. بعد توقعم دارن بچه شون خیلیییی خوب تربیت بشه. بچه ای که تو روز از ده نفر دستور بگیره هیچ وقت تربیت نمیشه. چون اصن قانون یاد نمیگیره. من واقعن به وضوح اینو تو بچه های اطرافم میبینم. اونایی که مامانای مستقل و بالغ دارن، بچه ها از سن دو سه سالگی واقعن رفتارشون و حرف شنوی شون خیلی فرق داره با اونایی که یکسره بچه شون خونه مامانشون یا خاهرشون یا مادر شوهرشون بوده. کلن نمیدونم چجوری کسی میتونه انقد راحت بچه شو بسپره دست این و اون که تربیتش کنن؟ آدم یه حیوون خونگی داره هزار جور برنامه ریزی میکنه که حیونش نیاز نداشته باشه دست کسی سپرده شه، بعد بچه رو میگیرن مث نذری میدن این خونه اون خونه و عین خیالشون نیست.

دیگه منم با این که هیچ وقت اصلن تو این مسائل دخالت نمیکنم و چیزی نمیگم گفتم خب چرا نمیگین بچه شونو بذارن مهد؟ حداقل تو مهد با بچه های همسن خودش بازی میکنه و شما هم راحتین. گفت نمیذاره! میگه تو مهد میخاد یه سره مریض بشه و کارای بد از بقیه یاد بگیره! بعدم چون من بچه اون یکی دخترمو نگه داشتم توقع داره بچه اینم نگه دارم.

در حالی که خب حداقل اون دختره عذرش پذیرفته اس، چون سر کار میره. این خودش تو خونه اس و فقط حوصله نداره با بچه سر و کله بزنه! کلن مورد عجیبی بود و البته دیروزم شص بار زنگ زد به مامانش که کی میای و چرا نمیای و .

کلن دقیق شدن تو رفتار آدمای بچه دار به نظرم خیلی آموزنده اس. من خیلی وقتا رفتار آدما با بچه ها رو تو مترو و مرکز خرید و رستوران و تره بار و فروشگاه که میبینم دلم میخاد بتونم یه مرکز آموزشی خیلیییییی بزرگ که همه مادر پدرا توش جا بشن را بندازم و به صورت فشرده به همشون یاد بدم الفبای بچه داشتن چیه! کاش یه قانونی وضع میشد و تولید مثل رو فقط با داشتن گواهی نامه معتبر و تائید سلامت روانی و جسمی آدما امکان پذیر میکرد. چون راستش من هربار به این قضیه فکر میکنم که هر کدوم از این بچه های خیلی خیلی خیلی کوچیک در واقع یک زندگی و یک واحد ایکس اس از اجتماع آیندن، میخام چنگال فرو کنم تو چشمم بس که همه چی داغون و درهم و علی اسویه اس.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه فایل ارزان Kevin Chris بهارهاي پياپي.. لینکدونی تلگرام عرفان عاشورا دانلود آهنگ جدید ایرانی الهه شعبان دانلود تحقیق همه چی از همه جا